خب خیلی نوشته ی امروزم مسئله ی ساده امّا جالبی هست. بعد از گذر از سنین 18 و 19 متوجّه شدم که یه چیزی دیگه توی من مثل قبل تر نیست. اونم این که مدّت خیلی طولانی نمی تونم خودم رو با بازی کردن سرگرم کنم. یعنی چند سال کوچکتر که بودم ساعت های متوالی در روز پای سیستم داغون می نشتستم و با کارت گرافیک مزخرف Radeon 7000 یا حتّی گرافیک های مجتمع اینتل بازی می کردم و جوری بود که باید به زور از پای کامپیوتر بلندم می کردن. امّا کم کم اوضاع عوض شد و بازی کردن دیگه اون رنگ و بوی قدیم تر ها رو برام نداشت. نه این که حال نده ها اتفاقاً خیلی هم خوبه. امّا نه به اون خوبی قدیما. اگر شما هم تعجب می کنی که علت کم شدن علاقه به گیمینگ در بزرگسالی چی می تونه باشه بمون تا بدونی.
دلیل اول: کمتر شدن زمان آزاد
خب این خیلی واضحه که با بالا رفتن سن مطمئنّاً زمان آزادمون کمتر می شه. رفتن به دانشگاه و بعدشم سربازی و سر کار مخصوصاً واسه پسرا معضلیه. معمولاً آدم که میره سر کار تمام انرژیش صرف کار میشه و همینطور ذهنش. وقتی هم که می رسی خونه چون عموماً خسته هستی یا دوست داری زودتر بخوابی یا اگرم می خوای تفریح کنی کاری باشه که کمتر ذهن مصرف کن باشه. مثل چرخش تو اینستاگرم. که البته خود این مورد به نظر من خیلی بده.
دلیل دوم: کمتر شدن پاداش بازی کردن نسبت به دیگر کارها
به سن کار یا درس که می رسی معمولاً با آموزش خیلی چیز ها می تونی نمراتت رو بالا ببری یا اینکه کار گیر بیاری یا ارتقا بدی شغلتو. توی گیمینگ هم باید ترفند های زیادی رو یاد بگیری برای پیشبرد بازی ها. امّا یاد گرفتن این ترفند ها خیلی پاداش دار نیست. مثلاً بازی های Dark Souls یا Elden Rings رو درنظر بگیریم که خیلی سختن. خب با یادگیری و تموم کردن اونا اندوخته ی موندگاری برای آدم نمیشه.
دلیل سوم: کمتر شدن بازی های خلاقانه و باحال
نسل جدید بازی ها از نظر من هنوز هم خیلی خوبن. اما به خوبی قدیم ترا نیستند. چون خلاقیت دیگه توشون نیست و همون کانسپت های قدیمی داره بازتولید میشه. این خیلی بده که گیم پلی بیشتر بازی ها هنوز مال همون بیست سال پیش باشه. به نظرم نسل های جدید بیشتر روی گرافیک و فیزیک بازی ها تمرکز کردن تا گیم پلی و داستان و این یکم خوب نیست. مثلاً Need for Speed های همین پانزده بیست سال پیش رو با الان مقایسه کنید. خود اینم دلیل داره اونم به خاطر اینه که با همه گیر شدن اینترنت بازی ساز ها و دولوپر های بازی رنج بیشتر از مشاغل حوزه ی برنامه نویسی براشون به وجود اومد که با زحمت کمتر می تونن پول بیشتری به جیب بزنن. آقا یا خانم برنامه نویس با یه سال کار و توسعه ی یک وبسایت یا سرویس اینترنتی برای شرکتها می تونه همون پول یا حتّی بیشتر رو در بیاره. استرسشم کمتره و دلهره ی فروش نرفتن بازی یا استقبال نشدن ازش هم نیست. پس منتشر کننده ها هم سرمایه گذاریشون روی بازی سازی رو کمتر کردند.
با همه گیر شدن اینترنت بازی ساز ها و دولوپر های بازی رنج بیشتر از مشاغل حوزه ی برنامه نویسی براشون به وجود اومد که با زحمت کمتر می تونن پول بیشتری به جیب بزنن.
دلیل چهارم: کمتر شدن دوستان
واقعیت دردناکی هست که انسان معمولاً با بالا رفتن سنش تنها و تنها تر می شه. دوست ها یکی یکی می رن سراغ تشکیل خونواده و هیچوقت نفهمیدم که چرا با تشکیل زندگی ارتباطشون رو با دوستای مجردشون یکدفعه به کل قطع می کنند. وقتی در مورد بازی ها و مراحل و داستانشون کسی رو نداشته باشی که باهاش صحبت کنی، شیرینی و هیجانش هم برات کمتر می شه حالا هرچقدر هم بازی خوب باشه. انجمن های اینترنتی هم هیچوقت جایگزین ارتباط واقعی نمیشن. خانم ها و دوست دخترا هم که معمولاً علاقه ای به گیم درست و حسابی ندارن و اگرم بزنن تفننی بازی های به درد نخور گوشی ها رو بازی می کنن.
دلیل پنجم: مشکلات جسمی و گاهاً روحی
با بالاتر رفتن سن مشکلات جسمی و گاهی هم روحی به سراغ آدم میاد. دیگه به سرعت قبل عکس العمل نشون نمیدی و این توی بازی های رقابتی خودشو نشون میده. مثلاً انواع سردرد ها، کمر درد ها و سایر درد ها می تونه آدم رو آزار بده و نذاره دیگه با آرامش پشت میز و صندلی بنشینی. ضعیف شدن چشم و خشکی چشم با بیشتر شدن سن هم نباید دست کم گرفت که اونم آزاردهنده است. مثلاً من که شغلم 9 ساعت در روز نشستن جلوی کامپیوتر هست حتی اگر ناراحتی جسمی هم نداشته باشم از نظر ذهنی مطمئنّاً میام خونه هم دوست ندارم دوباره پای کامپیوتر بنشینم.
این ها چند تا علت کم شدن علاقه به گیمینگ در بزرگسالی بود که مطمئنّاً دلایل بیشتری هست اما به نظرم اینا مهم تراش هست. خوشحال میشم نظرات شما رو هم بدونم.