در این نوشته قصد ارائه نظر شخصی خود در مورد عملی که اکثر افراد تصمیم به انجام آن می گیرند را دارم. البته توجه کنید که اگرچه که این نوشته از دید یک پسر نوشته شده امّا بسیاری از مشکلات و مسائل تشریح شده بین پسران و دختران مشترک است. تمام مواردی که در ادامه به آن خواهم پرداخت بر طبق نظرات شخصی و مشاهدات چندین ساله ی اینجانب است. بدیهی است که این نظرات نمی توانند در همه ی موارد درست باشند و پاسخ کاملی برای سوال “چرا نباید ازدواج کنیم” باشند چه بسیار افرادی که با ازدواج کردن زندگی خیلی بهتری از دوران مجردی خود تجربه کنند. مقصود اینکه تنها هدف این نوشته ارائه ی شرایط و واقعیاتی است که شاید خیلی از افراد قبل از ازدواج ذهنیت کمی از آن ها داشته باشند. موارد و مسائلی که باید به طور جدّی به آن ها فکر کرد امّا اکثر افراد آن ها را در نظر نمی گیرند. مسئولیت ها و محدودیت هایی که پس از ازدواج، فرد باید به دوش بکشد را در ادامه تشریح خواهم کرد.
1- از دست دادن توانایی تصمیم گیری مستقل:
حتّی اگر با بهترین و فهیم ترین شخص ازدواج کنید، می توانم این اطمینان را به شما بدهم که باید بیشتر تصمیمات و اعمالی که می خواهید انجام دهید را به وی اطّلاع دهید. شاید شما با این کار در ابتدا مشکلی نداشته باشید امّا به تدریج اوضاع تغییر خواهد کرد و شخص مقابل لااقل با برخی تصمیمات شما مخالفت خواهد کرد. این مشکل برای دختر ها نمایان تر است. رفتن به مکان های مختلف و ارتباط با افراد، همه و همه لااقل طبق قانون بایستی با شوهر هماهنگ شده و پس از کسب رضایت وی انجام شوند.
از دست دادن استقلال در چگونگی خرج کردن درآمد ها نیز مسئله ی دیگری است که باید به آن توجّه شود. در قانون، تأمین تمامی هزینه ها و خرج و مخارج زندگی به عهده ی مرد است و در این مورد شرایط پسران بعد از ازدواج بسیار بدتر از دختران است. امّا چیزی که در زمان فعلی دیده می شود دختران نیز پس از ازدواج از درآمد خود برای هزینه های زندگی صرف می کنند.
تصمیمات مهمی که می توانستید به آسانی در مورد آن ها فکر و عمل کنید، بعد از ازدواج می بایست به فراموشی بسپارید. برای مثال تصمیم به مهاجرت را در نظر بگیرید. تقریباً در قوانین مهاجرتی همه ی کشور ها با داشتن همسر و فرزندان کارتان بسیار سخت تر می شود.
2- شرایط اقتصادی نامناسب و تورّم انفجار گونه:
اگر در همین چند دهه ی گذشته تصمیم به ازدواج می گرفتید، اوضاع برایتان بسیار مساعد تر بود. امّا حالا با تورّم افسار گسیخته رو به رو هستید. این تورّم باعث این می شود تا هیچگاه شرایط زندگی خوبی نداشته باشید. حتّی اگر از قانع ترین و کم خرج ترین افراد باشید، تأمین تمامی هزینه های زندگی نیازمند کار و تلاش شبانه روزی است. این به خودی خود – البته به نظر من – چیز خیلی بدی است. با این کار متوجّه گذر زمان نمی شوید و زمانی به خود می آیید که سنّتان بالای 50 سال است و به دلیل کار شبانه روزی نتوانسته اید در خود پیشرفتی حاصل کنید و یا حتّی به تفریحات مورد علاقه ی خود بپردازید. حال فرد مجرّدی را در نظر بگیرید که به اندازه ی نیاز خود کار می کند و با در آمد اندک نیز می تواند امورات خود را بگذراند. زمان اضافی خود را می تواند صرف ادامه ی تحصیل و بسیاری از فعّالیت های دیگر کند. گاهاً از خانم ها و آقایان متأهّل می شنوم که دلمان تنگ شده برای آن زمان ها که حوصله مان سر می رفت! به نظر من این یعنی دیگر کنترلی بر زندگی خود ندارید و بدون درک درستی از زندگی تنها “گذرانِ زندگی” می کنید.
این را هم در نظر داشته باشید که افراد متأهّل – هر قدر هم که رفت و آمد کمی داشته باشند – هزینه ی قابل توجّهی را برای مهمانی ها و دید و بازدید ها می پردازند. هزینه های مسکن هم که به معنای واقعی کلمه کمر شکن است و صاحب خانه شدن برای اکثر خانواده ها به مانند یک رویا است که هیچ وقت به آن دست پیدا نخواهند کرد.
3 – رویای فرزند دار شدن و ادامه ی نسل :
در گذشته نگرش به فرزندان – خصوصاً فرزندان پسر – به عنوان دارایی بود. فرزندان می توانستند با کار در مزارع و یا دامداری از کار های والدین کاسته و بازوی کمکی آن ها شوند تا به قول معروف در پیری عصای دستشان شوند. امّا امروزه با تحت پوشش بیمه بودن اکثر کارمندان و کارکنان این نیاز نیز تا حدودی برطرف شده است و خوشبختانه نگاه ابزار گونه به فرزندان نیز کمتر شده است.
نکته ی دیگر این که داشتن فرزند بدون ازدواج نیز امکان پذیر است و به سرپرستی قبول کردن کودک (Child Adoption) نیز امری بسیار انسان دوستانه است که مشکلات فرزند دار شدن نظیر مرگ و میر به هنگام زایمان و یا مشکلات ژنتیکی و ارثیِ نوزاد به دنیا آمده را به دنبال نخواهد داشت. تنها تصوّر کنید که فرزندتان خدایی ناکرده عقب مانده ی ذهنی و یا با نقص عضو به دنیا آید. مطمئنّاً هیچ کس از این وضعیت راضی نخواهد بود و زندگی شما تا آخر عمر دگرگون خواهد شد. امّا با قبول سرپرستی کودک می توانید حتّی رنگ چشم فرزند خود را نیز انتخاب کنید!
4- چالش ارتباط با خویشاوندان همسر :
هر قدر هم که بخواهید این واقعیت را کتمان کنید، بر کسی پوشیده نمی ماند. حتماً از داستان ها و کیفیت روابط مادر شوهر یا خواهر شوهر با عروس شنیده اید. همچنین رابطه ی داماد و مادر زن و برادر زن و خواهر زن هم به همان مقدار چالش بر انگیز است. بهتر است گول جملات کلیشه ای را نخورید. چرا که تقریباً هیچ گاه داماد یا عروس برای خانواده ی همسر همانند فرزند واقعی آن ها نخواهد شد و این تازه ابتدای ماجراست. چه بسیار خانواده ها که به دلیل عدم خوشامد همسران با یکدیگر قطع رابطه کردند و به روابط فامیلی آن ها به کل دگرگون شد و آسیب دید.
این ها تنها چند نمونه از مهمترین مشکلات افراد متأهّل بود. مطمئنّاً آن ها از آسیب ها و مشکلات بیشتری نیز رنج می برند. پس قبل از ازدواج خوب فکر کنید و سعی در پاسخ به سوال چرا نباید اشتباه کنیم باشید. شرایط دوستان متأهّل خود را خوب بررسی و مشاهده کنید. در آخر باید دوباره بگویم این نوشته ممکن است برای همه ی افراد درست نباشد. اگر شغل پر در آمد شخصی یا شغل دولتی استخدامی دارید که ماهانه در آمد خوبی برایتان به همراه دارد و اطمینان دارید که در آینده نیز شغلتان را از دست نخواهید داد، شاید ازدواج کردن یکی از بهترین تصمیمات زندگیتان باشد.